بافت در آثار گرافیک و تایپوگرافی

بافت از دیگر عناصر تصویری است که حسی شبیه لامسه را بدون تماس با انگشتان و فقط با قوه بینایی فراهم می آورد. گاهی این عنصر تجسمی را ممکن است با دو قوه لامسه و بینایی تواما تجربه کرد و شناخت، اما معمولا درک بافت و تشخیص آن و تاثیرپذیری از آن از طریق بینایی انجام می شود که احتمال دارد با خطای باصره نیز همراه باشد. زمانی بافتی را حقیقی می نامند که هم دارای کیفیت لامسه ای باشد و هم با حس بینایی بافت آن حس شود و هر یک به تنهایی حاوی نوعی خبر حسی منحصر به قرد باشند که در عین حال با یکدیگر متناسب نیز باشند. معمولا، پس از دیدن یک بافت، میل به لمس کردن و دست زدن به آن نیز در بیننده ایجاد می شود، گویی می خواهد از صحت تشخیص بینایی خود مطمئن شود.

بیشتر دریافت های حسی ما از بافت به صورت بصری است، به ویژه در آثار گرافیک که به ندرت ممکن است بافتی لمس کردنی در برخی شاخه های آن مانند گرافیک محیطی وجود داشته باشد.

انسان از دوران کودکی درباره بافت، که آن را با قوای باصره و لامسه ادراک می کند، پیوسته و با استمرار تجربه می اندوزد و با توجه به اندوخته های قبلی نسبت به کیفیت بصری نمونه های تصویری و تجسمی اظهار نظر می کند.

توجه بیشتر به بافت در هنرهای تجسمی تا حدودی هم زمان با نخستین کوشش هایی است که در هنر معاصر رخ داد. به همان ترتیب که رابطه رنگ ها در کنار هم با توجه به تضادهای رنگی بیان بصری ویژه ای را به وجود می آورد، در کنار هم قرار گرفتن بافت های گوناگون نیز نوع جدیدی از بیان راایجاد می کند. بافت در آثار گرافیک، به صورت نقطه، خط ، سطح، عکس، حروف و واژه های آزاد و دست نویس و حروف و واژگان ماشینی به چشم می خورد.

به کار بردن حروف به صورت بافت، به ویژه در دهه های اخیر، بسیار رایج شده است. علاوه بر آنکه در مواردی مانند صفحه آرایی، حروف متن کتاب، مجله، روزنامه، کاتالوگ و بروشور بافتی خاکستری را در دو صفحه مقابل هم به وجود می آورند، کاربردهای گوناگون دیگر بافت حروف (مانند طراحی جلد کتاب و مجله، طراحی پوستر و بیلبورد، طراحی جلد و سی دی و کاتالوگ و بروشور، طراحی بسته بندی، تبلیغات مجله ای و روزنامه ای، گرافیک محیطی و بسیاری موارد دیگر) غالبا برای تاثیر بصری آنها و نه لزوما خوانده شدن آنها به کار گرفته می شود که غالبا یکی از شگردهای تایپوگرافی محسوب می شود.

امروزه تقریبا در تمام دنیا از حروف لاتین برای چنین کاربردهایی استفاده می کنند. قلم های حروف لاتین بسیار متنوع است؛ اما آنها را به سه گروه کلی می توان تقسیم کرد:

  1. حروف سریف دار (که آنها را بوتیک، رومن، تایمز، رومن تایمز نیز می خوانند) برای موقعیت های بسیار رسمی یا تاریخی یا ادیبانه مناسب می باشند.
  2. حروف بدون سریف یا سان سریف یا هلوتیکا که مناسب کارهای صنعتی و تجاری و گرافیک محیطی هستند که برای از دور خوانده شدن طراحی شده اند.
  3. حروف دست نویس معروف به اسکریپت که حالت دست نوشته دارند و برای نوشتن عناوین هتل ها، فروشگاه ها، محصولات غذایی، تنقلات و موارد مشابه مناسب می باشند.

این هر سه گروه حروف ممکن است به صورت بافت در آثار مختلف گرافیک جلوه کنند و با توجه به گسترش زبان هایی که ریشه لاتین دارند، و به ویژه زبان انگلیسی، می توان گفت که در گرافیک تمام کشورها استفاده از این سه گروه حروف در زمینه های مختلف گرافیک رواج دارد. به این نکته باید توجه کرد که حروف فارسی کنونی که تقریبا با زبان عربی هم شکل است، بار معنوی و نوعی حس روحانی را تداعی می کند، زیرا خاستگاه آن خوشنویسی برای کتاب های مقدس، و کتاب آسمانی است. هرگاه حروف فارسی از لحاظ طراحی خط تا حدودی به حروف لاتین نزدیک می شود، از این بار معنوی کاسته می شود و در کاربردهای حروف فارسی در بافت باید به این نکته توجه کرد. در گرافیک معاصر ایران، هرگاه حروف فارسی با هدف طراحی صنعتی ( مثلا: استفاده از آن در بدنه بیرونی اتومبیل) طراحی شود، ارجح است که به شکل های هندسی مانند دایره و نیم دایره و ربع دایره و مربع نزدیک شود و عیبی ندارد که شبیه حروف لاتین شود. اما در موارد فرهنگی مانند آرم موسسه ای آموزشی یا دانشگاه، جلد کتاب ادبیات، پوستر برای سمیناری فرهنگی و مواردی از این دست به هیچ وجه صحیح نیست که حروف فارسی از جوهر سنتی خود بسیار فاصله بگیرد و شبیه حروف لاتین شود.

همراه با زیوانیتار

زیبایی برای همیشه

4.8/5 - (32 امتیاز)

دیدگاه‌ خود را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

سبد خرید
پیمایش به بالا
گفتگو
1
همراه با زیوانیتار
زیوانیتار
درود
به زیوانیتار خوش آمدید
پاسخگوی شما هستیم