نشانه شناسی رنگ
زمانی که دهه 70 فرا رسید، بیشتر مردم توسط رنگ ها اشباع شده بودند. آونگ زمان یک بار دیگر نواخت و این با رنگ هایی که به سوی رنگ های خاکی و زمینی تمایل داشتند، رنگ های طلایی گندمی و خاکستری جا باز کردند، ولی هنوز مردم آن دوره از یک کلمه بیم داشتند: (آووکادو) (سبز آووکادویی، میوه ای که شبیه گلابی ولی سبز رنگ). با پایان این دهه، رنگ های سرزنده یک بار دیگر با ظهور دیسکوهای وحشی، بروز کرده و با نورهای نئونی و چشمک زن خودنمایی کردند.
دهه 80 تغییرات رنگی سریعتری را به خود دید. با ورود کامپیوتر و ماهواره و شروع عصر اطلاعات، شیوه های تبادل اطلاعات سرعت بیشتری به خود گرفت. شروع این دهه، رنگ ارغوانی آمریکایی را به خود دید. تون های متوسط ملایمی که نماینده رنگ های سانتافه(منطقه جنوب و جنوب غربی آمریکا) بودند توسط مردم سراسر جهان، که شروع به کشف آمریکای جنوب غربی و رنگ های غروب صحرایی کرده بودند، مورد استفاده قرار گرفت. زمانی که جمعیت در گروه های پر تعداد شروع به حرکت در ایالات سانبلت کرد، علاقه به این نوع رنگ ها بیشتر شد. به علاوه، احیای معماری میامی دکو، توجه بیشتری را نسبت به رنگ های روشن جلب کرد و تلویزیون میامی وایس ثابت کرد که مردان واقعی می توانند بنفش کمرنگ بپوشند.
ولی در اواسط دهه 80 مشاهده شد که یک رنگ دیگر نیز به عنوان پدیده وجود دارد. سیاه با تمام زیبایی تجملاتی و گول زنک خود، رنگی قوی بود که قدرتش را تسری می داد. این دوره، دوره نیازهای بوالهوسانه و بلند پروازانه ای چون ماشین لیموزین یا رب دشامبر مشکی بود که تهیه این کالاها سخت و دشوار بود. کم کم لوازم خانگی های سیاه رنگ نیز وارد بازار شدند و برای اولین بار، غذاها در جعبه های سیاه رنگ بسته بندی شد و مردم توجه بیشتری به مزایای این غذاهای رنگی مهم و طراح نمودند. رنگ های شاد و سرزنده معمولا با رنگ سیاه مقایسه می شوند و همزمان مردماین تفکر را با افزایش میزان کارت های اعتباری خود (برای خرید این محصولات) تایید می کنند.
دهه 90 با یک شوک ناگهانی آغاز شد، اقتصاد دچار رکود شد و حال دیگر زمانی بود برای کشف واقعیت. اقتصاد متغییر و متزلزل، سطح نیازها را کاهش داد تا این نیازها ساده تر شده و به سوی موارد خنثی و بی خطر حرکت کنند. “در پیله” واژه ای مناسب برای مردمی بود که به خاطر امنیت خانوادگی خود عقب نشینی می کردند یا خود را کوچک می ساختند و در اصل خود را در پیله های خود پنهان می ساختند. رکود پشت رکود. به علاوه بازار موسیقی نیز رو به نابودی می رفت. در این دوره، یک هشدار زیست محیطی جدید، به ناگاه هشیاری مصرف کنندگان را برانگیخت و همه به یکباره نگران حفاظت از منابع طبیعی و جنگل ها شدند. کاغذهای بازیافتی کاهی به جای کاغذهای سفید و براق جایگزین شدند.
در این جو و محیط آگاه جدید، زمان آن رسیده بود تا خانواده رنگ ها که همواره سمبل طبیعت بودند، رنگ سبز را مجددا احیاء کنند. کارخانجات، شرکت ها، طراحان و گرافیست ها از رنگ برای محصولات استفاده کردند. علاوه بر سبز زمینی، رنگ های دیگری نیز همچون قرمز گرم، زرد طلایی، سفالی و قهوه ای پررنگ (که با رنگ قهوه ترک تقویت شده باشد) هم خودی نشان دادند. در اواسط دهه 90 اقتصاد کمی رونق یافت و استفاده از رنگ ها هم به همین ترتیب افزایش یافت. در این دوره کاربران بیشتری از کامپیوتر استفاده می کردند. کابران و طراحان، توسط رنگ های الکترونیکی تولیدی که از نمایشگرهای کامپیوترشان خارج می شد، به یکدیگر پیوند خوردند و با این رشد فزاینده استفاده از کامپیوتر، توانستند رنگ هایی را ببینند که باعث به وجود آمدن رسانه می شد و آنها را مورد مطالعه قرار دهند. فیلم ها و شوهای تلویزیونی نیز پیش از اینشامل این ماجرا می شدند.
با به پایان رسیدن این دهه و شورع قرن جدید مصرف کنندگان همزمان توسط آینده ای که برای حفظ امنیت گذشته سپری می شد به هیجان آمدند. نگرش ها و رنگ های قدیمی دوباره رشد کردند و بیانگر دهه های گذشته شدند. از یویو گرفته تا احیای فولکس بیتل کلاسیک. کمتر کسی پیدا می شد که بتواند در لباس پوشیدن یا تجهیز لوازم خانگی و سایر کالاهای مصرفی از دام نوستالژیا فرار کند.
آشپزخانه های زرد، کاغذهای سفید و بازگشت ناگهانی و هولناک تونالیته های زیتونی، امروزه به عنوان رنگ های واضح سبز در نوشیدنی های جدید مجددا استفاده می شوند.
همراه با زیوانیتار
زیبایی برای همیشه