نشانه شناسی (سمبولیسم) رنگ و گرایش ها
همواره از رنگ ها به شیوه ای سمبلیک (نمادین) استفاده شده است. خواه مستقیما روی صفحه نقاشی شده باشد یا به صورت لباس، روی تن افراد مختلف نشسته تا موقعیت اجتماعی پوشنده لباس، قومیت او یا کشور و یا هر مفهوم دیگر را القاء کند. انسان ها همواره از رنگ در اطراف خود برای مقاصد تزئینی یا شرح زندگی روزانه یا سایر وقایع مهم استفاده کرده اند. از دیرباز در تاریخ رنگ پیوسته یک فاکتور مهم در مورد خرید یا داد و ستد کالاها بوده است. در اغلب فرهنگ ها رنگ، مسئله ای اتفاقی نبوده است چون هر رنگ تاثیر بسزا و با معنا دارد.
در طول تاریخ، خانواده سلطنتی یعنی کسانی که در جایگاه بالاتر هستند و طبقه ویژه جامعه محسوب می شوند، سطح سلیقه مردم را مشخص می کردند. تقریبا همه (کسانی که استطاعت استفاده از آن را داشتند) به همان شکل لباس پوشیده و خود را می آراستند. در خلال عصر ملکه ویکتوریا، طبقه بالاتر جامعه علاقه زیادی برای استفاده از رنگ های سلطنتی نشان می دادند و در پارچه لباس های خود تمایل داشتند تا از این شیوه به بهترین شکل ممکن تقلید کنند.
ولی هنوز (گروه مذهبی) خلوص گرایان اخلاقی مانند گوستاو استیکلی، که به پدر خانه های یک طبقه ای معروف است، وجود دارند که در موذد وسایل خانه این گونه به جامعه آمریکا هشدار می دهد: “وسایل لوکس و هزاران وسیله مصنوعی دیگر که به عنوان نیاز واقعی وارد خانه ها می شوند جامعه را به انحطاط می کشانند. “(البته گوستاو و نظریاتش از نظر بعضی از افراد، خیلی جالب نبودند). محصولات مصرفی به خصوص زمانی که قرار است در تبلیغات با تونالیته های مرکب دیده شوند از نوعی رنگ خنثی کاربردی استفاده می کنند.
وقتی بیشتر مردم در محیطی با رنگ های کمتر زندگی می کردند، ثروتمندان زندگی برتر خود را با تجملات زیاد عاری از لطافت و رنگ های مجلل، پر می کردند و این مسئله حداقل تا هنگام فروپاشی و تحولات سال 1929 ادامه داشت.
در این برهه از زمان ثابت شد که وجود یا عدم وجود رنگ می تواند روی میزان حساسیت کل دهه تاثیرگذار باشد. مثلا زنان دهه 1930 به فیلم ها برای الهام گرفتن نگاه می کردند تا بتوانند سطح روحی خود را پس از سردی طولانی دوره افسردگی، بهبود بخشند. آنها از بازیگران زیبایی چون جین هارلو تقلید می کردند و از لباس های سفید، کرم مایل به سفید و رنگ های ملایم و روشن استفاده می کردند. “طراحان داخلی” که جدیدا مثل قارچ زیاد شده اند، گرایشات خود را با استفاده از همان رنگ ها در خانه آغاز کردند. محصولات مصرفی و تبلیغات انعکاس همین رنگ های روشن بودند.
رنگ های خاکستری جنگلی، آبی دریایی و خاکی نظامی در خلال جنگ جهانی دوم حکمرانی می کردند. ولی زمانی که جنگ تمام شد از تونالیته های غم انگیز و محزون استفاده کردند که بیانگر سختی سال های محرومیت و جنگ بود و همان زمان، رنگ یک تحولی به خود دید. جایگزینی مردان در صنایع زمان جنگ بود، موجب شد تا زن ها از “رزی” زیبای دهه 40 تبدیل به “سوزی” خانه دار دهه 50 شوند. نتیجه آن این جمله بود: “صورتی رنگ مناسب دختران است، مادر همواره باید در آشپزخانه باشد و پدر صاحب بهترین طرز فکر در خانه است”. این جمله همه را به “اندیشه صورتی” فرا می خواند که رژ لب صورتی بزنند، ماشین صورتی سوار شوند و لوازم خانگی صورتی خریداری نمایند. تمام چیزهایی که به شکل صورتی مد شد در فیلم “زیبا روی” آدری هیپبورن مد شد. عروسک باربی به عنوان نماد زنانگی متولد شد و اغلب لباس های صورتی به تن داشت.
همراه با زیوانیتار
زیبایی برای همیشه